تیک تاک

دور نرو. بیا کنار دلم. من غیر از اینها که می نویسم، نوازش هم بلدم.

تیک تاک

دور نرو. بیا کنار دلم. من غیر از اینها که می نویسم، نوازش هم بلدم.

خشت به خشت 

دیوارِ فراموش کردنت را می چینم


یک هو میایی 

و 

عزیزم خطابم می کنی ؟؟

هوار می شود دیوار فراموشی ام ...


نگو ..

مرا عزیزم خطاب نکن ..

دلم را نلرزان ..

دلم که تکه کلام نمیفهمد ..!!

چه می داند که تو ،

جوجه رنگی های سر چهار راه 

را هم عزیزم‌خطاب میکنی ..

دلم که ،

تکیه کلام نمیفهمد چیست ...!

شما رو به اون کسی که می پرستید، مراقب رفتارهاتون با خانومهای مجرد باشید. آزار لفظی اونها چی نصیب شما می کنه؟ خب بگید تا ما هم بدونیم.


شما آقای خواستگاری که من درنهایت صداقتم مسأله جسمیم را برات توضیح دادم و با هم توافق کردیم پاسخت هر چی باشه راز من را پیش خودت نگه داری، تو مزخرف ترین موجود روی زمین هستی. چرا رفتی رازمن را که جزو حریم خصوصی من هست و من تو رو محرم دونستم و بهت گفتم گذاشتی کف دست همکار مامانم که ما را به هم معرفی کرده بود؟؟؟؟ من که مجبورت نکرده بودم. تو به من قول دادی!!!!!

شما همکار مامانم که دختر و پسرها را به هم معرفی می کنید و خیلی به خیال خودتون کار خیر می کنید، دیگه برای چی خبر ازدواج اون پسرک را برای من میاری و مسأله ام را به روم میاری؟؟؟ مثلاً می خوای بگی راز من را می دونی؟؟؟ خاک عالم بر سر این کارهاتون که از نظر خودتون کار خیره!!!!

عزیزم

امشب به خوابم بیا!

با خودت دو فنجان چای دارچین بیاور

من خودم را به خواب می زنم

گوشه تختم بنشین

صدایم کن

اول اسمم را بگو

بعد "عزیزم"

بعد هم بگو "باشد انگار که خوابی"

"من می روم"

بلند می شوی

بلند می شوم

دستم را دور گردنت حلقه می زنم

می گویم "بالاخره آمدی"

می گویی "شک داشتی به آمدنم؟"

می گویم "گاهی .. مثل امشب"

نگاهم می کنی

بی هیچ حرفی چایم را می دهی دستم

دستم را می گیری

می گویی "دیر آمدم"

"تا ماندنی تر باشد"

"تا قدر لحظه هایمان را بهتر بدانیم"

امشب بیا

اینها را بگو

مبادا

دیر

شود ..


عزیز روزهای من

عادل دانتیسم